ما نیز روزگاریلحظهیی سالی قرنی هزارهیی ازاین پیشتَرَکهم در اینجای ایستاده بودیم،بر این سیّاره بر این خاکدر مجالی تنگ ــ همازایندست ــدر حریرِ ظلمات، در کتانِ آفتابدر ایوانِ گستردهی مهتابدر تارهای باراندر شادَرْوانِ بوراندر حجلهی شادیدر حصارِ اندوهتنها با خودتنها با دیگرانیگانه در عشقیگانه در سرودسرشار از حیاتسرشار از مرگ.احمد شاملو بخوانید, ...ادامه مطلب